نانسی، نانسی، نانسی، عشق قشنگم هستی...
نانسی، نانسی، نانسی، تو قلب من نشستی...
نانسی قشنگم هستی.. توقلب من نشستی...
شیشه ی عمر غم رو.. تو با نگات شکستی...
دست منو گرفتی، به آسمونا بردی...
عشق قشنگمونُ، دست خدا سپردی...
نسترن باغ نگاتُ، خورشید مست چشاتُ...
به یه دنیا نمی دم، به یه دنیا نمی دم...
من گل خاطره هاتُ، تب تند لحظه هاتُ...
دست فردا نمی دم، دست فردا نمی دم...
نسترن دار و ندارم.... نسترن هر چی که دارم....
نسترن عاشقتم من.... تو رو تنها نمی ذارم....
بم خراب آوارها
ساعت پنج صبح ، آمد و رفت
خاک پاشید روی آدمها
شهر ماند و سکوت و تنهایی
و درختان سبز پا برجا
ترانه ای براساس ملودی و تنظیم سیاوش قمیشی
چشمای ناز تو امشب خیسِ
کاشکی پیشت بودم و می دیدم
من که از حادثه ی خشم زمین
چیزی جز غصه و غم نشنیدم
با کدوم حنجره فریاد بزنم
از غم تو دل من می گیره
می دونم مرثیه خونه اون دلت
گل تو دیگه داره می میره
بی آشیونی امشب، کنار دست آوار
می گردی آشیونو، برای آخرین بار
جا مونده از قبیله، تنها ترین ستاره
من می دونم که چشمات، هوای گریه داره
دستای زمین و من وا می کنم
گُل تو میون مشتش خوابه
می دونم گلای تو پژمرده
چشمه ی چشمای تو پر آبه
اما ما دست تو رو می گیریم
راه غم رو به چشات می بندیم
دوباره باز خونه تُ می سازیم
یه روزی با خنده هات می خندیم
کنار دست آوار، بی آشیونی امشب
می سوزی و می سازی، از غصه ها لبالب
غصه نخور عزیزم، گریه نکن ستاره
من می دونم که چشمات، هوای گریه داره
شایا تجلی
شایا تجلی ::
شنبه 85/10/30 ساعت 2:45 عصر
نوشته های دیگران ()